English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8305 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unit of time U واحد زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cpu time U مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
scsi U پیشرفتی که باعث باسن داده پهن تر از JCSI اصلی میشود به طوری که میتواند داده بیشتری را در واحد زمانی ارسال کند
Other Matches
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
time sense U حس زمانی
synchrony U هم زمانی
eternity U بی زمانی
whilom U یک زمانی
synchronization U هم زمانی
temporal U زمانی
contemporaneousness U هم زمانی
time limit U حد زمانی
time limits U حد زمانی
simultaneeity U هم زمانی
eternities U بی زمانی
onetime U یک زمانی
monomial U یک زمانی
sometime U یک زمانی
on <prep.> U در [زمانی]
timeline U خط زمانی
time division multiplexing U تسهیم زمانی
time yield U تسلیم زمانی
timeline U تسلسل زمانی
vintage model U الگوی زمانی
time limit U محدوده زمانی
time limit U محدودیت زمانی
time table U جدول زمانی
time lags U تاخیر زمانی
yore U در زمانی بسیاردور
time lag U تاخیر زمانی
time fire U تیر زمانی
time sharing U اشتراک زمانی
time scale U مقیاس زمانی
time estimation U براورد زمانی
time error U خطای زمانی
time limits U محدودیت زمانی
time limits U محدوده زمانی
time yield limit U حد تسلیم زمانی
temporal U جسمانی زمانی
time priority U تقدم زمانی
time constant U ثابت زمانی
time base U مبدا زمانی
time bar U محدودیت زمانی
time frames U چارچوب زمانی
throughput time U اشتراک زمانی
timed U زمانی موقعی
times U زمانی موقعی
time frame U چارچوب زمانی
temporal sign U علامت زمانی
lapsing U فاصله زمانی
lapses U فاصله زمانی
time U زمانی موقعی
time division multiplex U تسهیم زمانی
flashbacks U وقفه زمانی
time disorientation U گم گشتگی زمانی
flashback U وقفه زمانی
timer switch U کلید زمانی
time dilation U پارادوکس زمانی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی
timetrend U روند زمانی
temporal maze U ماز زمانی
time lag U فاصله زمانی
lapse U فاصله زمانی
time flutter U اختلال زمانی
lag U تاخیر زمانی
clock paradox U پارادکس زمانی
time schedule U برنامه زمانی
time quantum U ذره زمانی
no longer U نه دیگر [زمانی]
time priority U اولویت زمانی
time preference U ارجحیت زمانی
schedule U برنامه زمانی
time study U بررسی زمانی
in a short time U در اندک زمانی
continuous time U با پیوستگی زمانی
time scales U مقیاس زمانی
lagged U تاخیر زمانی
time series U سریهای زمانی
lags U تاخیر زمانی
discrete time U با گسستگی زمانی
pressure of time U فشار زمانی
time slice U برش زمانی
time pressure U فشار زمانی
time score U نمره زمانی
time lags U فاصله زمانی
scheduled U برنامه زمانی
schedules U برنامه زمانی
time fuse U ماسوره زمانی
When I came in U زمانی که من تو آمدم
timetables U برنامه زمانی
timetabled U برنامه زمانی
timetable U برنامه زمانی
time jitter U اختلال زمانی
timetabling U برنامه زمانی
interval U فاصله زمانی
time preference U ترجیح زمانی
time preference U رجحان زمانی
no longer U نه بیشتر [زمانی]
time path U مسیر زمانی
time interval U فاصله زمانی
spatiotemporal U فضایی و زمانی
time horizon U افق زمانی
vintage model U الگوی مقطع زمانی
timing U برنامه ریزی زمانی
time sampling U نمونه گیری زمانی
aging U سخت گردانی زمانی
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
time division multiplexing U انتقال چندتایی زمانی
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
time slicing U تقسیم بندی زمانی
time slicing U برش زمانی زدن
time series data U امار سریهای زمانی
cross sectional data U داده ها در یک مقطع زمانی
chronological U ترتیب زمانی وقوع
chronological U دارای ربط زمانی
time series analysis U تحلیل سریهای زمانی
monsoons U باد وباران زمانی
time lag U فاصله زمانی مرده
time lags U فاصله زمانی مرده
cotidal U دارای هم زمانی در طغیان اب
chronologic U دارای ربط زمانی
capacitive time constant U ثابت زمانی فرفیت
rate of time preference U نرخ برتری زمانی
since he was in petticoats U از زمانی که بچه بود
age hardening U سخت گردانی زمانی
serve time <idiom> U زمانی رادرزندان بودن
distributed lag U توزیع فاصله زمانی
synchronises U انطباق زمانی داشتن
synchronising U انطباق زمانی داشتن
synchronize U انطباق زمانی داشتن
synchronizes U انطباق زمانی داشتن
asynchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی ناهمگام
magnetic time relay U رله زمانی مغناطیسی
low time constant U ثابت زمانی کوچک
synchronised U انطباق زمانی داشتن
o technique U تحلیل عوامل زمانی
tdm U تسهیم زمانی ultiplexing
high burst U تیر زمانی بالا
inductive time constant U ثابت زمانی القا
input time constant U ثابت زمانی اولیه
monsoon U باد وباران زمانی
airburst ranging U تنظیم تیر زمانی بالا
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
decision lag U تاخیر زمانی در تصمیم گیری
lap chart U جدول زمانی برای هر دور
time out of minds U زمانی که کسی یاد ندارد
chronograph U الت سنجش فواصل زمانی
greatuncle U زمانی برابر 00852 سال
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
marginal rate of time preference U نرخ نهائی ترجیح زمانی
time utility U بهره گیری از شرایط زمانی
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
strain age harden U سخت کردن کرنشی زمانی
synchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
phases U دوره زمانی اجرای برنامه
phased U دوره زمانی اجرای برنامه
phase U دوره زمانی اجرای برنامه
time out U معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
finals U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
social rate of time preference U نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
final U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
valve duration U مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
peaking U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
phased U مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
timed U خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
outages U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
phase U مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
peak U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
productive U مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
peaks U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
crippled U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
lease U استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
cripple U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
cripples U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
crippling U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
time lags U زمان تلف شده سکته زمانی
time lag U زمان تلف شده سکته زمانی
leases U استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
run duration U مدت زمانی که برنامه اجرا میشود
phases U مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
transient U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transients U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
outage U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
duration U مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
Recent search history Forum search
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1شما تا چه زمانی حراجی خواهید داشت؟
1معنی اصطلاحی nonconversation چیست؟
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
1چه زمانی باید اتاق تحویل بدم
010/5d?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com